جدول جو
جدول جو

معنی ترش هلی - جستجوی لغت در جدول جو

ترش هلی
آلوترش آلوچه، گوجه سبز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترش روی
تصویر ترش روی
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، تیموک، متربّد، گره پیشانی، دژبرو، ترش رو، بداخم، زوش، تندرو، سخت رو، بداغر، اخم رو، عبّاس، روترش، عبوس، عابس
فرهنگ فارسی عمید
(تُ / تُ رُهَُ)
نامی است که در رامسر به برقوق دهند. رجوع به برقوق شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تُ کَ)
ده مخروبه ای است از بخش اترک شهرستان گنبدقابوس که در 6هزارگزی شمال داشلی برون و بر کنار رود خانه اترک، نزدیک مرز ایران و شوروی سابق قرار دارد. قبل از وقایع شهریور عده ای در آنجا ساکن بودند و فعلاً در نواحی مختلف دشت متفرقند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(تْ رِ)
شهر و مرکز ناحیه ای است در ایالت کیوی و در قلمرو دولت آزادایرلند قرار دارد. صاحب قاموس اعلام ترکی در ذیل ترالیه آرد: قصبه ای است در ناحیۀ مونستر از ایرلند که در ساحل رود لبه قرار دارد و از مصب همین رود که در ساحل اقیانوس اطلس واقع است 2 هزار گز فاصله دارد. این قصبه مرکز ایالت کیوی است و 12500 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترهلی
تصویر ترهلی
شابانگ
فرهنگ لغت هوشیار
قطعات تیغ گونه ی حصیر، چوب و تخته
فرهنگ گویش مازندرانی
آلوچه ی ترش
فرهنگ گویش مازندرانی
آلوچه ی دیر رس
فرهنگ گویش مازندرانی
آلوچه ی خودرو و جنگلی که سرخ رنگ است
فرهنگ گویش مازندرانی
گوجه سبزی دیر رس که مزه ای ترش و شیرین دارد
فرهنگ گویش مازندرانی